چشم ، نشستنگاه را چون رشته سر بند است چون خواب در چشم آید بند بسته بگشاید . [ و این از استعاره‏هاى شگفت است . گویى نشستنگاه را به آوند و چشم را به سر بند همانند فرموده و چون سربند بگشاید آنچه در آوند است برون آید ، و این سخن در گفته مشهورتر و ظاهرتر از سخنان پیامبر ( ص ) است و گروهى آن را از امیر مؤمنان علیه السّلام دانسته‏اند و از جمله گفته مبرد است در کتاب مقتضب در باب لفظ به حروف و ما در کتاب خود که مجازات آثار نبوى نام دارد از این استعاره سخن گفته‏ایم . ] [نهج البلاغه]
دخترک
 
باش

 

پس از ان غروب رفتن اولین طلوع من باش

من رسیدم روبه اخرتوبیا شروع من باش

شب از قصه جدا کن چکه کن رو باور من

خط بکش روجا  ی پای گریه های اخر من

خواب سبز رازقی باش عاشق همیشگی باش

   خسته ام از تلخی شب تو طلوع زندگی باش

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط اوا 86/3/10:: 10:52 صبح     |     () نظر